
تعداد نشریات | 26 |
تعداد شمارهها | 447 |
تعداد مقالات | 4,557 |
تعداد مشاهده مقاله | 5,380,005 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 3,580,079 |
بیان «آیرونیک» یا طنزآمیز در دیوان ناصرخسرو و آثار برادران شلگل | ||
نشریه ادبیات تطبیقی | ||
مقاله 11، دوره 12، شماره 22، شهریور 1399، صفحه 242-266 اصل مقاله (695.14 K) | ||
نوع مقاله: مقاله علمی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22103/jcl.2020.13568.2821 | ||
نویسندگان | ||
احسان کوشا1؛ علی اصغر حلبی* 2؛ احمد حسنی رنجبر هرمزآبادی2 | ||
1دانشگاه آزاد تهران مرکز. ایران. تهران | ||
2ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم اجتماعی، آزاد تهران مرکز، تهران، ایران | ||
چکیده | ||
ایران و آلمان دو کشوری هستند که تاریخ و سنتهای فکری و ادبی پرباری دارند. هردو در دوران شکوفایی مکاتب فکری؛ خواه دینی و خواه فلسفی، ادبا و متفکران برجستهای را در دامان خود پروراندهاند. مطالعة تطبیقی آثار اندیشمندان این دو کشور میتواند ابعاد مختلفی از شباهتها و تفاوتهای این دو فرهنگ را نشان دهد. بهاین منظور دو اندیشمند و ادیب برای مطالعۀ تطبیقی انتخاب شدند: ناصرِخسرو (394 -481 ه.ق) و فردریش شلگل (1772-1829م). اما از آنجایی که عموماً نام برادران شلگل بهعنوان همکار و همفکر باهم میآید، آگوست ویلهلم ( 1767- 1845م) هم بهاین پژوهش اضافه شد. شیوۀ بیانی ناصرخسرو در طنزآوری با روش فردریش در کتاب «قطعات» شباهتهایی دارد اما بیان آگوست ویلهلم بهگونهای دیگر است. این پژوهش در پی آن بوده که با مطالعه و قیاس آثار شاخص آنان، چگونگی استفادۀ آنها از بیان آیرونیک و طنزآمیز در برابر مخالفان و نیز مصادیق آن را در آثارشان نشان دهد. آیرونی(irony) نوعی بیان غیرمستقیم و طنزآلود است که مؤلف میکوشد به وسیلۀ آن، دو یا چند وجه گوناگونِ یک امر را بنمایاند. قیاس آثار ناصرخسرو و برادران شلگل نشان میدهد که جهان بینی آنها که متأثّر از مکاتب فکریشان بوده، تا چه حد بر روش بیان آنها در طنزپردازی تأثیر داشتهاست. این پژوهش با مطالعۀ کتابخانهای، فیش برداری و بهصورت توصیفی- تحلیلی انجام شدهاست. | ||
کلیدواژهها | ||
"دیوان ناصرخسرو"؛ "برادران شلگل"؛ "مطالعۀ تطبیقی"؛ " آیرونی"؛ "طنزآمیز" | ||
مراجع | ||
کتابنامه الف. منابع فارسی - ارسطو. (؟) اخلاق نیکوماخس. ترجمه محمدحسن لطفی(1389). چاپ سوم، تهران: طرح نو. - اصفهانی، غلامرضا. (1392). «آیرونی در مقامات ابوسعید ابوالخیر». پژوهش های ادبی و بلاغی. شماره 4، صص 126-143. - پاینده، حسین. (1388). نقدادبی و دموکراسی. چاپ دوم، تهران: نیلوفر. - جعفری جزی، مسعود. (1378). سیر رمانتیسم در اروپا. چاپ اول، تهران: نشر مرکز. - جوادی، حسن. (1365). «آیرونی». مجله آینده. سال دوازدهم، شماره 4-6، تیر و شهریور، صص 195-204. - حلبی، علیاصغر. (1377).طنز و شوخطبعی در ایران و جهان اسلام. تهران: بهبهانی. - زرینکوب، عبدالحسین. (1361). نقدادبی (ج2). تهران: انتشارات امیرکبیر. - غلامحسین زاده، غلامحسین و لرستانی، زهرا. (1388). «آیرونی در مقالات شمس». مطالعات عرفانی. شماره 9، صص 69-98. - فلوطین(؟) دوره آثار فلوطین. ترجمه محمدحسن لطفی (1389). چاپ دوم، تهران: انتشارات خوارزمی. - قاسم زاده، سیدعلی و حاتمی، سعید و محمودی اشکوری، احمد. (1391). «آیرونی و کارکرد آن در دستگاه فکری ناصرخسرو». فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب). شماره 2 (پیاپی 16)، صص 316-332. - کالین موکه، داگلاس. (1970م).آیرونی. ترجمة حسن افشار (1389). چاپ اول. تهران: مرکز. - کیرکگور، سورن. (1395). مفهوم آیرونی با ارجاع مدام به سقراط، ترجمه صالح نجفی، تهران: نشر مرکز. - لوکاچ، (1951م) گئورگ. «درباب فلسفۀ رمانتیک زندگی؛ نوالیس». ترجمه مراد فرهادپور (1373). ارغنون. سال اول، شماره 2، صص 11-37. - لوئیس، برنارد.(؟)تاریخ اسماعیلیان، ترجمه فریدون بدره ای (1362). تهران: انتشارات توس. - مشرف، مریم. (1387). «طعن یا آیرونی در آثار مهدی اخون ثالث».مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد. شماره 160.صص 149-166. - مقدادی، بهرام. (1393). دانش نامه نقدادبی از افلاتون تا به امروز. بهرام مقدادی، چاپ اول، تهران: نشر چشمه. - ناصر خسرو قبادیانی. (1384). دیواناشعار (به تصحیح مجتبی مینوی و مهدی محقق). چاپ ششم، تهران: دانشگاه تهران. - ولک، رنه. (1955م). تاریخ نقد جدید( ج 2)، ترجمة سعید ارباب شیرانی (1373). چاپ اول. تهران: نیلوفر. - هادی، روح الله و ترکی، محمدرضا و گلچین، میترا و رحمانی فر، سیما. (1398). «آیرونی در ذهن و زبان ناصرخسرو». نقدادبی. شماره 40، صص 141-166. - هیث، دانکن. (2005م). رمانتیسم. ترجمة کامران سپهران(1383). چاپ اول. تهران: شیرازه. -ناصرخسرو قبادیانی. (1382). وجه دین. (به تصحیح ت.ارانی). چاپ اول تهران: اساطیر. ب. منابع انگلیسی - Schlegel, August Wilhelm. (?). A course of lectures on dramatic art and literature. translated by John Black & A.J.Morrison. (1846) London: Henry G Bohn.
-Schlegel, Friedrich von.(1799)Lucinda and the Fragments. Translated by Peter Firchow. (1971) Minnesota: university of Minnesota. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 352 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 304 |